تجربه راه اندازی یک اداره

امروز دوست عزیزم اقای کامبیزکاوش معاون پشتسیانی اداره اموزش وپرورش کارون امدپیشم وگفت تجربه راه اتدازی اداره تچربه سنگینی بودولی کسی ازمانخواست که این تجربه را مکتوب کنیم یادرمیان بگذاریم.

به ظاهرمون توجه کن ماتحلیل شدیم .کاملا حق باایشان بود.موهایش رانگاه می کردم تاسه سال پیش سفید نبودصورتش چروک نبود اما الان شکسته شده انصافا هم خوب کارکرد. ماتیم خوبی بودیم

 مطالب ایشان مثل جرقه ای بود به ذهنم خطورکردکه این تجربه بزرگ را دراختیارهموطنانم قرار دهم.

تجربه راه اندازی یک اداره انهم ازصفروشاید زیرصفرتجربه بزرگی است.

یهمن 92 ازمن خواستند یعنوان اولین ریس اداره آموزش وپرورش شهرستان کارون که این اداره را از ناحیه سه اهواز جدا کنم و برای حذود30 هزار دانش آموز و1400معلم برنامه ریزی کنم.

اداره ای درشهرستان نبود حتی قبلش نمایندگی هم تشکیل نشده بود .سیستم اتوماسیون نبود نه ماشینی نه امکاناتی نه کادر اداری حتی تلفن هم نداشتیم.

ساختمانی که انتخاب شده بود به عنوان اداره یک ساختمان قدیمی متروکه بدمسیرو نامناسب یود.

خودمدارس شهرستان درحاشیه بودندیعنی به تمام معنی محروم بودندفاقدامکانات وتجهیرات وحتی از نظر نیروی انسانی 270 معلم کم داشتیم.

5پروژه نیمه تمام بودانهم ازده سال پیش بطوریکه اسکلت موچودداشت ازبین می رفت.وبعضی ازانهابه محل تگهداری احشام تبدیل شده بود

ادامه دارد....

آموزشی . تربیتی ...